نامه یک مادر به پسرش


غریبه ها

عشق . عاشقانه . عشق . عاشقانه

سلام پسرم
امید وارم حالت خوب باشد من  مادرت هستم تعجب نکن من نامه را نمی نویسم نامه را عروسم می نویسد به راستی یادم رفت بگویم  ما برایت زنی گرفتیم  دختر خوبی است  راستی بچه هایت هم بسیار بچه های خوبی هستند  . از آن وقت که تو رفتی  ما در وفور نعمت قرار داریم  هفته قبل  2 بار باران آمد یک بار سه روز طول کشید و بعدی بیشتر از اولی بود  اگر میشود  مرخصی بگیر تا سیل روستارا نبرد
اصلا می دانی چطور یادت افتادیم  دیروز  در وسایلت  دفتری پیدا کردیم که رویش نوشته بود دفترچه خاطرات احمد . ما همه با هم جمع شدیم و خاطرات هایت را با هم خواندیم  با این که سواد نداری با این حال منظورت را رساندی  .  راستی خانه ما تغییر کرده ما از آن کوچه به شهری دیگر رفتیم اما تو به همان آدرس قبلی برای ما نامه بفرست  پلاک را به خانه جدید زدیم  . یادم رفته بود راستی پدرت هم مرد  اصلا یادم نبود  پدرت  کمی سرما خورده بود وقتی آن را به بیمارستان رساندیم که او جانش را  از دست داده بود . دکتر ها  گفتند که این  به خاطر پنجره اتاق است  که خراب است  می دانم تو بلدی آن را درست کنی  یک مرخصی بگیر تا ما منقرض نشدیم -----------------------------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ببخشید  معطل شدی عروسم رفته بود دست شویی   راستی خواهرت  صبح فارغ شد  هنوز نمی دانیم بچه پسر است یا دختر تا فهمیدیم به تو خبر می دهیم تا  بدانی به سلامتی عمو شدی یا دایی  . راستی با اهالی مسجد پول گذاشتیم  و آن کت و شلوار نارنجی را برایت خریدیم  تا در روز عروسی  آن را بپوشی 
دیگر کاری ندارم  خدا حافظ
ببخشید نامه تمام شد یادم رفت برایت پول بفرستم

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:خنده , جوک , جوک های باحال , جک های روز , لطیفه , داستانی خنده دار , جکستان,ساعت 23:2 توسط میلاد| |


Power By: LoxBlog.Com